مید معلمی پرتلاش و عالمی کماثر بود
به گزارش روابطعمومی «سمت»، نشست نقد و بررسی کتاب «ذهن، خود و جامعه» اثر جورج هربرت مید با ترجمه محمد صفار با حضور علیرضا محسنی تبریزی و نگار خزان بهصورت مجازی از سوی سازمان «سمت»، خانه کتاب ایران و خبرگزاری کتاب ایران برگزار شد.
در این نشست علیرضا محسنی تبریزی با اشاره به اینکه از زمانی که مسئولیت گروه اجتماعی سازمان سمت را بر عهده گرفته است گفت: در این زمان هدفم این بود که آثار کلاسیک که بهصورت پراکنده به فارسی ترجمه شده بود را بهصورت منظمتری ترجمه کرده و در دسترس علاقهمندان قرار دهیم. با مساعدت مرحوم دکتر احمدی 10 اثر فاخر را انتخاب کردیم که تا کنون 5 اثر از آنها منتشر شده و کتاب «ذهن، خود و جامعه» یکی از این آثار بود.
وی در ادامه افزود: شاید بتوان گفت مید در مقایسه با جامعهشناسان بنام مانند دورکیم، وبر و ... کمتر در ایران شناخته شده است درصورتیکه او از زعمای علوم اجتماعی است و از پایهگذاران پراگماتیسم و همچنین جامعهشناسان مکتب شیکاگو است.
تبریزی پس از ارائه مختصری از زندگی مید یادآور شد: مید در دوران تحصیل در اوبرلین با محسنی کاستل آشنا میشود که تا پایان عمر با او همراه است. او به همراه کاستل به هاروارد میرود در این زمان به تحصیل فلسفه میپردازد و در این زمان با آرا هگل و ایدئالیستهای آلمانی آشنا میشود. همچنین در آنجاست که با ویلیام جیمز آشنا میشود. مید در این دوران با حوزه روانشناسی که در آن زمان یکی از شاخههای فلسفه بود آشنا میشود. او روانشناسی را ملموستر، علمیتر و عملیتر از فلسفه میداند و فلسفه را رها کرده و روانشناسی را برای ادامه تحصیل برمیگزیند.
استاد دانشگاه تهران افزود: در این زمان است که بورس دانشگاه لایپزیک آلمان را میگیرد و در سال 1884 از محضر استادانی مانند زیمل در دانشگاه برلین بهره میبرد. او در همان اوان است که دعوتنامه دانشگاه میشیگان را دریافت میکند و در آنجا مشغول میشود. در میشیگان با جان دیویی، چارلز هورتون کولی و جیمز تافتس آشنا میشود. در آن زمان توسعه صنایع جدید و کمکهای مالی صاحیان صنایع بزرگ مانند جان دی راکفلر شهر شیکاگو را به کانون تحولات اجتماعی و دانشگاه شیکاگو را به فضای فکر مهیج و جذابی بدل میکند. در این زمان ریاست دانشگاه شیکاگو برعهده هارپر است که مردی جاهطلب و بلندپرواز است و میخواهد این دانشگاه در رقابت با دانشگاههایی مانند هاروارد برخیزد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: مید و جان دیویی در گسترش علمالاجتماع گامهای بزرگی برداشتند آنها درعینحال از مبدعان مکتب پراگماتیسم بودند. کارهای بسیاری در جامعه امریکا انجام دادند. همچنین مید شاگردان بسیاری در دانشگاه شیکاگو مانند چارلز موریس، هربرت بلومر و... تربیت کرد. مید معلمی پرتلاش و عالمی کماثر بود او در زمان حیاتش کتابی ننوشت اما 25 مقاله را منتشر کرد. مقالات مید را در سال 1964 توسط یکی از شاگردانش منتشر شده و بعد از مرگ او تنی چند از شاگردانش به تدوین آموزهها، سخنرانیها و درسهای او آثاری را منتشر کردند که یکی از این آثار کتاب «ذهن، خود و جامعه» با ویراستاری چارلز موریس منتشر شده است.
تبریزی در ادامه گفت: در ارتباط با اینکه مید را منتسب به کدام مکتب بدانیم دیدگاهها متعدد است. با نگاهی به آرای آن میتوان گفت مید در قبال پارامترهای مؤثر بر رفتار دیدگاهی معتدل اختیار کرده است بهگونهای که جبریت دورکیمی در قدرت تعیینکنندگی و نیز نیروهای اجتماعی در رفتار و نقش بیچونوچرای آدمی در خلق واقعیت اجتماعی و اصالت او در برابر اصالت جامعه در برداشت تفهمی و رویکرد تفسیرگرایانه وبر در مید دیده نمیشود. همچنین مید را میتوان رفتارگرایی اجتماعی مستقل در نظر گرفت که رهیافت آن به روانشناسی اجتماعی نزدیکتر است.
به گفته تبریزی، به قول کوزر برخی مید را فیلسوفی میدانند که در مکتب روانشناسی تربیت شده است و تقدم را به جامعه میدهد و اصالت را به فرد. کوزر معتقد است از نظر مید هم جامعه و هم فرد هر دو معتبرند و هر دو با یک رابطه دیالکتیکی با هم قوام و دوام مییابند. مید معتقد است انسان دارای فکر، ذهن و ضمیر اساساً یک ساخت و یک ساختار اجتماعی است که از تجربه اجتماعی برمیخیزد و از اینسو به یک شخصیت معتبر میرسیم که از دروت متن جامعه است؛ بنابراین مید ذهن، خود و جامعه را موضوعاتی میداند که در تعامل و ارتباط متقابل با هم به وجود میآیند.
تبریزی در بخشی از سخنانش به منابعی که بر مید تاثیر گذاشتهاند اشاره کرد و گفت: مید بیشترین تأثیر را از لامارک دررابطهبا مسئله فهم رفتار ارگانیسم در سایه تطابق آن با محیط و اینکه محیط عامل اصلی و مؤثر در رفتار ارگانیسم است. دوم تأثیری است که از داروینیسم اجتماعی و تز تکاملی آن ناظر بر دگرگونی، تطور و تکامل گونههای زیستی است. سومین عامل مکتب پراگماتیسم و فلسفه اصالت عمل است. چهارم روانشناسی کارکردی که معتقد است تفکر بهصورت انعکاسی نمودی از رفتار تطبیق شده است.
به گفته تبریزی، پنجمین عامل سنت مذهبی استقلالطلبانه نیوانگلندی است که بر اصالت آدمی و ماهیت خودمختار و مستقل انسان تاکید دارد. ششمین عامل فلسفه کانت و آرا برخی از فلاسفه آلمانی است که بر ایدئالیسم تاکید دارند. هفتم مکتب رفتار واتسون و رفتارگرایی روانشناختی آمریکایی است. مید علاوه بر متأثر شدن از واتسون آن را نقد میکند و رفتارشناسی اجتماعی را جایگزین آن میکند.
در ادامه این نشست نگار خزان پژوهشگر حوزه اجتماعی نیز ضمن سخنانی گفت: مید یک رفتارگرای اجتماعی است که تقدم را به جامعه میدهد. درواقع یک جامعهشناس واقعیتگراست و ازآنجاییکه به استعدادهای ذاتی آدمی اشاره میکند بهعنوان یک جامعهشناس بر ساختگرا و تفهمی شناخته میشود. مید اعتقاد دارد که انسان دارای فکر و ذهن، خود و ضمیر و یک ساخت و ساختار است که از تجربه اجتماعی برساخته است و معتقد است که اینها در تعامل فرد در ارتباطات متقابلش به وجود میآید. عمل را اساسیترین واحد در نظریه اجتماعی خودش میداند.
به گفته خزان، او میگوید عمل چهار مرحله دارد؛ غریزه، ادراک، وارسی و انجام عمل که رابطه دیالکتیک بین آنها برقرار است. شیوه اصلی عمل ژست یا اداهاست و تنها انسان است که فهم آگاهانه از ژست دارد. مید معتقد است که زبان و قدرت سخنوری مختص انسان است و انسان موجودی است که دارای قدرت تکلم است و همین باعث جامعهپذیری آن میشود. او میگوید انسان این قابلیت را دارد که با خودش صحبت کند و به خودش بهعنوان موجودی در میان دیگر خودها نگاه کند. خودش را مانند شی ببیند و خویشتن را بهجای دیگری بگذارد و خودش را از دریچه چشم دیگران ببیند و مانند دیگران عمل کند.
این پژوهشگر اجتماعی یادآور شد: مید معتقد است که ریشههای تکوین خود در سه مرحله مقدماتی، بازی و بازی گروهی به وجود میآید و اصطلاح مهم دیگری عام در مرحله بازی گروهی است و به معنای عکسالعمل به خواستههای دیگران است که باعث زندگی اجتماعی میشود. همچنین مید برای شخصیت دو جنبه در نظر میگیرد یکی «به من» و دیگری «من» اصطلاح به من ساخته جامعه است یعنی آن چیزی که جامعه حکم میکند و عکسالعمل ما در برابر من است و ارتباطی که بین این دو هست برای شکلگیری شخصیت اشاره میکند.
در بخشی از این نشست محمد صفار مترجم این اثر نیز با اشاره به اینکه در ترجمه بهجای «به من» من مفعولی و بهجای «من» من فاعلی را گذاشتهام اشاره کرد. وی در بخشی دیگر از سخنانش مشکلات ترجمه در ایران را برشمرد و ساختار اداری سازمانهای دولتی در اهمیت ندادن به کار مترجمان را مورد نقد قرار داد. او همچنین از ندادن حقوق مترجمان در این ساختار معیوب گلایه کرد و خواستار توجه بیشتر به این مسائل برای مترجمان و مؤلفان شد.
نظر شما :